- ۰ نظر
- ۱۸ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۱۸
به نقل از ویلاگ http://tuba-88.blogfa.com
به نام خداوند متعال
با تبریک ایام ولادت حضرت مهدی (عج) متن زیر از ص 90 تا 110 جلد دوم کتاب مکیال المکارم در موضوع دعا برای فرج حضرت مهدی (عج) انتخاب شده است.
بخش هفتم
چگونگی دعا ( چگونگی دعا برای تعجیل فرج و ظهور امام زمان (ع) و دعاهای رسیده )
برای تعجیل فَرَج امام عصرعلیه السلام این بخش از کتاب مشتمل بر سه مقصد است :
مقصداوّل
یکم
در یاد آوری مطالبی که سزاوار است پیش از شروع به مقصود توجه داده شوند:
یکم : بدان که دست یابی به تمام فواید و ثوابها و نتایجی که در بخش پنجم یاد شده متوقف بر مداومت و بسیار دعا کردن برای تعجیل فَرَج مولایمان میباشد ، زیرا که قسمتی از فواید یاد شده مترتّب بر إمتثال و اطاعت فرمان مطاع آن حضرت در توقیع شریف گذشته است که: « وَ أکثروا الدُّعاءَ بتَعجیلِ الفَرَج » پس باز هم به آن مراجعه نموده و در آن دقت کن .
دوّم
شایسته و مؤکَّد است که دعا کننده خودش را از آنچه مانع از قبولی عبادت است پاک نماید ، و نَفْس خویش را از خوی ناپسند و رفتار زشت و کارهای ناروا تهذیب کند ، و از محبّت دنیای پست و تکبّر و حسد و غیبت و سخن چینی و مانند آنها بپرهیزد ، زیرا که دعا از بهترین عبادتهای شرعی است ، به ویژه دعا برای تعجیل فَرَج مولایمان حضرت حجّت و خواستن ظهور و عافیت برای آن جناب . و میبایست نیّت شخص در دعا از تمام آلایشهای نفسانی و هواهای شیطانی خالص باشد ، زیرا که خلوص نیّت از مهمترین اموری است که رعایتش بر انسان واجب است ، چنانکه آیاتی از قرآن و روایات متواترهای از پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم بر آن دلالت دارد ، خداوند ما و سایر مؤمنین را به آن توفیق دهد ان شاء اللَّه تعالی .
سوّم
همزمان با ایام مبارک رجب و میلاد باسعادت امیرالمؤمنین(ع)، سه مرد و دو زن
از اعضای فرقه ضاله بهائیت با حضور در مرکز مدیریت حوزه علمیه البرز
شهادتین گفتند و اسلام آوردند.
به گزارش خبرگزاری فارس، این افراد مهمترین دلیل مسلمانی خود را ساختار پوچ فکری و عدم برنامه تکامل انسان در بهائیت مطرح کردند.
یکی از این افراد -که از فعالان تبلیغی فرقه محسوب میشد- به تأثیر کارهای
فرهنگی در سطح کشور اشاره و تاکید کرد وجود تناقض در رفتار و گفتار رهبران
فرقه و سکوت محض تشکیلات در برابر سؤالات و شبهات، موجب خروج وی شده است.
«س. م» نیز که از اعضای محفل استانی این تشکیلات محسوب میشد پس از اعلام
شهادتین، با اشاره به پوشالی بودن ساختار فکری بهائیت و گفت: اکنون قدرتی
را در درون خودم حس میکنم که هیچگاه آن را تجربه نکردم و آن قدرت ناشی از
ارادت به اهل بیت (ع) است.
«ع. م» نیز از تولدی دوباره سخن گفت، هدایت خود به اسلام را نعمتی بزرگ
خواند و افزود: در این فرقه چشمان ما را بسته بودند، اجازه سخن گفتن و
اعتراض نداشتیم؛ تشکیلات با کوچکترین اعتراض ما، به خانواده و خود ما هشدار
شدید میداد و در صورت ادامه طرد میشدیم.
دو خانم از فعالان این تشکیلات نیز اظهار داشتند: تساوی حقوق رجال و نساء
در بهائیت فقط یک دروغ بزرگ است و زنها هیچ گاه اجازه انتخاب شدن در
انتخابات بیتالعدل را ندارند.
حجتالاسلام محمدابراهیم سلطانی مدیر حوزه علمیه البرز نیز پس از جاریکردن
شهادتین برای رهیافتگان، انسانمحوری و دوری از اصل الهی، فطرت و وجودی
بشر ارمغان بسیاری از فرق ضاله از جمله بهائیت نامید.
وی افزود: هیچ یک از ادیان، فرق و مذاهب، نحلههای مختلف و جنبشهای معنوی
نوین برای رشد و تکامل جسم و روح انسان به گستردگی اسلام برنامه ندارند.
مدیر حوزه علمیه البرز ادامه داد: عصر کنونی عصر شناخت حقیقت است. عصری که
براحتی انسان می تواند با تحقیق و پژوهش با دسترسی به منابع مختلف به راه
حق و حقیقت دست پیدا کند، البته دشمنان الهی نیز تلاش های بسیاری در این
زمینه کردهاند اما خداوند در آیه هشتم سوره صف میفرماید: «یُریدُونَ
لِیُطفِئُوا نُورَ اللهِ بِافوَاهِهِم وِ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ
لَوکَرِهَ الکافِرونَ»؛ آنها میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش
کنند، ولی خدا نور خود را کامل میکند هر چند کافران خوش نداشته باشند.
منبع :http://www.baharoom.ir/fa/bahairesearch/news/603/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA
بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علیک یا ولی العصر ادرکنی
جناب بهاء الله لطفا تکلیف را مشخص بفرمایید برای اجراء حدودات ظاهره آمده ایید یا خیر؟
دو ادعای متضاد
از طرفی بهاء الله می گوید من برای حدودات ظاهره نیامده ام:
" این ظهور از برای اجرای حدودات ظاهره نیامده چنانچه در بیان از قلم رحمن جاری بلکه لاجل ظهورات کمالیه در انفس انسانیه و ارتقا ارواحهم الی المقامات الباقیة و ما یصقدقه عقولهم ظاهر و مشرق شده تا انکه کل فوق ملک و ملکوت مشی نمایند." (ص ١٤ اخلاق بهائی + گلزار تعالیم بهائی: صفحه ۶)
منصفین عالم اگر این حدودات ظاهره و رساله عملیه و فقه بهاء الله نیست پس چیست؟
فصل اوّل - در وجوب نماز
جمال مبارک در کتاب مستطاب اقدس میفرمایند قوله تعالی: "قد فُرض علیکم الصّلوةُ و الصّومُ من اوّل البلوغ امراً من لَدی اللّهِ ربِّکم و ربِّ آبائکمُ الأوّلین." (بند ۱۰) حضرت عبدالبهاء جلّ ثنائه در لوح مبارکی که باین جمله شروع میشود "ای بنده جمال قدم زبان بشکرانه اسم اعظم بگشا" میفرمایند قوله الأحلی: "صلوة اُسِّ اساس امر الهی است و سبب روح و حیات قلوب رحمانی اگر جمیع احزان احاطه نماید چون بمناجات در صلوة مشغول گردیم کلّ غُموم زائل و روح و ریحان حاصل گردد حالتی دست دهد که وصف نتوانم و تعبیر ندانم و چون در کمال تنبّه و خضوع و خشوع در نماز بین یَدَیِ اللّه قیام نمائیم و مناجات صلوة را بکمال رقَّتْ تلاوت نمائیم حلاوتی در مذاق حاصل گردد که جمیع وجود حیات ابدیّه حاصل کنند و البهآء علی اهل البهآء الّذین یَجرُونَ احکام اللّهِ و یَعبُدُون ربّهم بِالغُدوِّ (صبحگاه) و الآصال. عع" گنجینه حدود و احکام ص 11 و 12
قضاوت با شما!
آیا جناب بهاء الله در این سخن صادق بودند:
"این ظهور از برای اجرای حدودات ظاهره نیامده چنانچه در بیان از قلم رحمن جاری بلکه لاجل ظهورات کمالیه در انفس انسانیه و ارتقا ارواحهم الی المقامات الباقیة و ما یصقدقه عقولهم ظاهر و مشرق شده تا انکه کل فوق ملک و ملکوت مشی نمایند." (ص ١٤ اخلاق بهائی + گلزار تعالیم بهائی: صفحه ۶)
بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علیک یا ولی العصر ادرکنی
اگر بهائی نباشی حُسن نیّت و صفای قلب و راستی و صداقت هیچ کدام به درد نمی خورد
حضرت ولیّ امر اللّه غصن ممتاز جلّت قدرته در لوح مبارک مورّخ شانزدهم اکتوبر سنه ١٩٢۵ میلادی می فرمایند قولهُ الأحلی: "معرفت مظهر ظهور اگر ثمر و نتیجهاش حُسن سلوک و تزکیه اخلاق نباشد از نفوذ و تأثیر محروم و نزد اهل دانش و ارباب بصیرت قابل اعتنا نبوده و نیست. چه که این معرفت، معرفت حقیقی نه بلکه صرف توهّم و تقلید است. و همچنین حُسن نیّت و صفای قلب و راستی و صداقت اگر چنانچه از نور شناسائی حقّ محجوب ماند و باقبال بمظهر ظهورش فائز نگردد بالمآل از قوّه دافعه تأیید و امدادات روح القدس که یگانه دافع هموم و کروب اینعالم ظلمانی است ممنوع و از تأثیر دائمی و نتائج کلّیّه محروم. فتح و ظفر در این قرن انور نصیب مؤمن نیک رفتار است نه عالِمِ بدکردار مواعظ علماء سوء که از مقصد دین غافلند و هنر و همّت اهل علم و تقوی که از عرفان معلوم محجوبند هر دو اثرات و نتائجش در حیّز ادنی محدود و فانی ولی ثمرات هِمَم عالیه هر مؤمن پرهیزکار بیپایان و باقی چه که مستمدّ از روح نبّاض آئین حضرت بهاءاللّه است و بنفثات روح القدس مؤیّد. این است شرط وفا این است سرّ تبلیغ امر بها" گنجینه حدود و احکام ص 9 و 10
توضیح:
شوقی ربانی صراحتا اعلام می کند که چنانچه کسی بهائی نباشد و اعتقاد به بهاء الله نداشته باشد هر چند اهل حسن نیت و صفای قلب و راستی و صداقت باشد هیچ کدام مقبول نیست و تمام محاسن اخلاقی وقتی معنا پیدا می کند که بهائی باشید نتیجه این سخن آنکه اعمال حسنه و نیکوکاری نیکوکاران عالم هیچ ارزشی ندارد چون بهائی نیستند و این سخن که دلت پاک باشد و هر عقیده ای داری مهم نیست از دیدگاه شوقی شدیدا مردود و محکوم است و مناط پذیرفته شدن عمل نیک به پذیرش مظهر امر است یعنی جناب بهاء الله
مجددا دقت بفرمایید:
الف: حُسن نیّت و صفای قلب و راستی و صداقت اگر چنانچه از نور شناسائی حقّ محجوب ماند و باقبال بمظهر ظهورش فائز نگردد بالمآل از قوّه دافعه تأیید و امدادات روح القدس که یگانه دافع هموم و کروب اینعالم ظلمانی است ممنوع و از تأثیر دائمی و نتائج کلّیّه محروم
ب: هنر و همّت اهل علم و تقوی که از عرفان معلوم محجوبند هر دو اثرات و نتائجش در حیّز ادنی محدود و فانی
بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علیک یا ولی العصر ادرکنی
از دیدگاه بهاء الله، منصف یعنی معتقد به رساله عملیه (حدودات) بهاء الله و میزان و مناط انصاف عاملیت افراد به احکام بهائیت می باشد.
در کتاب اقدس نازل قوله تعالی:
"قد تکلّم لسانُ قدرتی فی جبروتِ عظمتی مخاطِباً لبریّتی اَنِ اعمَلوا حدودی حبّاً لجمالی طوبی لحبیب وجد عَرفَ المحبوب من هذه الکلمة الّتی فاحت منها نفحات الفضل علی شأن لا توصف بالاذکار (بند ٤) "لَعَمری من شَرِب رحیق الأنصاف من ایادِی الألطافِ انّه یطوف حول اوامری المشرقةِ من افق الأبداع." (بند ٤)
در این فقره بهاء الله از موضع قدرت تکلم می نماید و می گوید باید کسانی که من را دوست دارند برای نشان دادن دوستی خویش به من، احکام و حدوداتی را که می گویم عمل کنند و کسانی که به رساله عملیه من عامل نباشند معلوم می گردد دوست من نیستند و مفهوم مخالف آن این می شود که چنانچه به رساله عملیه بهاء الله عمل نشود و چنانچه کسی عامل حدودات بهاء الله نباشد دشمن وی محسوب می شود و اهل انصاف نخواهد بود پس دو نتیجه از مطالب فوق مستفاد می شود:
اولا: اصل عمل به رساله عملیه بهاء الله است و چنانچه کسی عامل به آن نباشد دوست محسوب نمی شود (اَنِ اعمَلوا حدودی)
دوما: کسانی که عامل به رساله عملیه بهاء الله و اوامر و حدودات وی نباشد منصف نیست یعنی منصف از دیدگاه بهائیان و بهائیت و بهاء الله کسی است که معتقد به حدودات و رساله عملیه بهاء الله باشد (الأنصاف من ایادِی الألطافِ انّه یطوف حول اوامری)
شهریار ملک ایمان مرتضی است
معنی آیات قرآن مرتضی است
نام او مشقی ز نام کردگار
بهترین برهان یزدان مرتضی است
صورت عینی قرآن مجید
آگه از اسرار سبحان، مرتضی است
مصطفی را همچو هارون با کلیم
یار در پیدا و پنهان مرتضی است
همسفر در لیلة المعراجِ عشق
همره ختم رسولان مرتضی است
پیشوای جمله احرّار جهان
مقتدای انس و هم جان مرتضی است
کشتی نوح است روح مرتضی
منجی موسای عمران مرتضی است
در صف هیجا به روز واقعه
فاتح و پیروز میدان مرتضی است
آن که بر عدلش نمایند اعتراف
هم رفیقان هم رقیبان مرتضی است
مژدگانی مومنان را روز حشر
سدره و طوبی و میزان مرتضی است
مصلحان را پیشوای بی بدیل
در ره اصلاح انسان مرتضی است
بهر خوبان جهان در روز حشر
جنت و فردوس و رضوان مرتضی است
سالکان را مقتدا و رهنما
تا ابد در عشق و عرفان مرتضی است
منتهی الامال جمع مومنان
عروة الوثقای ایمان مرتضی است
روز محشر در پیشگاه ذوالجلال
دستگیر بی پناهان مرتضی است
در ره ابقای دین مصطفی
شیر حق در جنگ عدوان مرتضی است
عاشقان را پیر و مولی و مراد
شب روان را ماه تابان، مرتضی است
در سپهر غیرت و آزادگی
تا ابد خورشید رخشان مرتضی است
"دکتر علی اوسط خانجانی"
بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علیک یا ولی العصر ادرکنی
در بهائیت عاملان به رساله عملیه بهاء الله را اهل عمل گویند و لاغیر
دیگر که به بیان مبارک "جمیع را بحکمت امر نمودیم" شروع شده می فرمایند قوله تعالی: "بعد از عرفان مشرق وحی دو امر لازم یکی استقامت و دیگری اِتِّباع اوامر اللّه که در کتاب نازل شده طوبی للفائزین." و در لوح تجلّیات نازل قوله تعالی: " تجلّی اوّل .... ایمان باللّه و عرفان او تمام نشود مگر بتصدیق آنچه از او ظاهر شده و همچنین عمل بآنچه امر فرموده و در کتاب از قلم اعلی نازل گشته" و در لوح مانکجی (مانکجی سرپرست زردشتیان ایران بود که از هندوستان در زمان ناصرالدّین شاه قاجار وارد ایران شد و در بین راه در بغداد بحضور مبارک جمال قدم جلّ جلاله فائز گشت و در آغاز لوحش باین مطلب اشاره شده) نازل قوله تعالی: "سپاس دارای جهانرا که دیدار را در خاک تازی روزی فرمود. دیدیم و گفتیم و شنیدیم" "ایمردمان گفتار را کردار باید چه که گواه راستی گفتار کردار است و آن بی این تشنگانرا سیراب ننماید و کورانرا درهای بینائی نگشاید" گنجینه حدود و احکام ص 5 و 6
توضیح:
الزام بهائیان به اجراء احکام رساله ای جناب بهاء الله و تقلید از احکام و رساله وی و شعار کردار و عمل در بهائیت یعنی عامل بودن به رساله عملیه بهاء الله:
الف: اِتِّباع اوامر اللّه که در کتاب نازل شده
ب: به تصدیق آنچه از او ظاهر شده و همچنین عمل به آنچه امر فرموده
با توجه به دو نکته فوق در بهائیت چنانچه سخن از اهل عمل و کردار می شود کسانی از اهل عمل محسوب می شوند که به احکام اقدس و اوامر بهاء الله عامل باشند.